سفارش تبلیغ
صبا ویژن
< 1 2


اگر کریستف کلمب ازدواج کرده بود شاید قاره امریکا هرگز کشف نمی شد . . . . . . .

متن مجادله کریستف و زنش  . . . 
کجا داری میری؟                                                 با کی داری میری؟
واسه چی میری؟                                                     چطوری میری؟
کشف؟                                                       برای کشف چی میری؟
چرا فقط تو میری؟                                     تا تو برگردی من چیکار کنم؟!
می تونم منم باهات بیام؟!               راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین؟
بده لیستو ببینم!                                                حالا کِی برمی گردی؟
واسم چی میاری؟       تو عمداً این برنامه رو بدون من ریختی? اینطور نیست؟!
 جواب منو بده؟                                            منظورت از این نقشه چیه؟
نکنه می خوای با کسی در بری؟                    چطور ازت خبر داشته باشم؟
چه می دونم تا اونجا چه غلطی میکنی؟   راستی گفتی توی کشتی زن هم دارین؟!
من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چیه؟      مگه غیر از تو آدم پیدا نمی شه؟
تو همیشه اینجوری رفتار می کنی!      خودتو واسه خود شیرینی می ندازی جلو؟!
من هنوز نمی فهمم? مگه چیز دیگه ایی هم برای کشف کردن مونده!
چرا قلب شکسته ی منو کشف نمی کنی؟       اصلا من می خوام باهات بیام!
فقط باید یه ماه صبر کنی تا مامانم اینا از مسافرت بیان!
واسه چی؟؟ خوب دوست دارم اونا هم باهامون بیان!
آخه مامانم اینا تا حالا جایی رو کشف نکردن!
خفه خون بگیر!!!! تو به عنوان داماد وظیفته!
راستی گفتی تو کشتی زن هم دارین؟ ! ؟ ! ؟ ! ؟ ! . . .. . . . . .


هوش خران
89/1/13:: 10:15 ص
(0)

مطلبی که در زیر می خوانید از کتاب شناسنامه خر یا پند نامه است که نوشته انصاری نجف آبادی .  

 چاپ اول این کتاب در تاریخ 1352 است میدونم از خوندن این نوشته چه برداشتی میکنید ولی .......
هوش خران
با اینکه آدمیها از روی غرور و خود خواهی همیشه و در همه جا خران را سمبل بی هوشی و خریت میدانند ولی خران در بسیاری از موارد تیز هوش و دور اندیشی خود را بدون تظاهر و خودنمائی علام به ثبوت رسانیده اند و از جمله در راه پیمائی بدون وسائل علمی همیشه کوهتا ترین و راست ترین راه را انتخاب می کنند و در علم هندسه (برهان حمار ) معروف است خر از هر راهی که یکبار برود بخوبی یاد میگیرد و بار دوم در همانجا ترمز میکند .در تیز هوشی و دور اندیشی و واقع بینی همین قدر بس که تا کنون شنیده نشده و تاریخ نشان نداده که خری یا کره خری در آتش یا در آب افتاده باشد یا از پشت بام سقوط کند یا در چاه بیفتد یا خری یا کره خری طویله خود را گم کند یا دو خر با هم تصادف کنند و در تصادف آنها کسی کشته شود یا خری یا کر خری خودکشی و خود سوزی و انتحار کرده باشد یا خری با خر دیگری دوئل کند یا خری در مرگ خر دیگر کمرش خم شود یا دق کش گردد یا خری بامید دیگر بنشیند و از طویله بیرون نیاید و از کار و کوشش و فعالیت دست بکشد یا خری اعتصاب کاه و جو کند .
در صورتی که آدمیها میلیونها سند حماقت و جهالت و رسوائی در این امر دارند و هر روز در جرائد و مجلات و رادیو و تلویزیون آگهی میدهند که امروز چندین بچه آدمی در حوض خفه شد چند نفر از بام سقوط کردند در فلان تصادف چندین نفر کشته و مجروح شدند چندین نفر دختر و پسر خود کشی کردند چندین نفر فرار کردند در اثر ترس و وحشت و پیش آمدهای ناگوار چندین نفر دق کش و دیوانه شدند .
آدمیها این همه رسوائی ها را هر روز و در هر جا و هر زمان داشته و دارند و دها تیمارستان و دارالمجانین و صدها جلد کتاب و هزاران پرونده و سند و نشانی بی عقلی و حماقت و خریت دارند و باز خران را خر مینامند اصولا تاریخ نشان نداده است که خر یا کره خر دیوانه ای در جهان دیده شده باشد یا خری مغزش گرد باشد یا پنج کار کند یا دوبار پایش در چاله ای فرو رود و پند نگیرد و باز از همان راه عبور کند یا  نره خری عاشق ماده خری گردد و چون دسترسی باو پیدا نکند خودکشی نماید یا  داستان لیلی مجنون و ویس و رامین و صدها نمونه دیگر را در میان خران پدید آورند ....
آینه گر نقش تو بنمود راست   خود شکن آئینه شکستن خطاست


  


 استاندار تهران: روزنامه نگاران منتقد دولت عقده ای هستند !!! - جراید
عقده دارم عقده دارم عقده ای          می گشایم می شمارم عقده ای
تا قلم را روی کاغذ می برم               می نگارم ناخودآگه عقده ای!
می نویسم از نبود اشتغال                رنج های کسب یک نان حلال
می نویسم از حدود خط فقر               وعده های حال و آمال محال!
از تورم که دگر شد بی مهار               چون زمستانی که نادارد بهار
راه حل های موقت، مقطعی              آن چه بر ما رفت در سال چهار!
شعبده در عرصه ی بین الملل            طرح های پر هزینه بی محل
رتق و فتق کار در سطح جهان            کشف مجهولات با ضرب الاجل!
عقده ی برچیدن مطبوعه ها               اختراع این همه ممنوعه ها
رفتن برج تذکر تا فلک                       چشم بی ابرو و این مصنوعه ها!
این چنین عقده ز حد افزون شده         در مقام حرف نامیمون شده
لاجرم بر هر که می آید گران               گوید این صاحب قلم مجنون شده!
شعر طنزی که در شماره آخر "گل آقا" چاپ شد. قابل ذکر است گل آقا تعطیل شد.



مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند.
خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟
پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند
.
مرد به حضور خان زند می رسد. خان از وی می پرسد که چه شده است این چنین ناله و فریاد می کنی؟
مرد با درشتی می گوید دزد ، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم
.
خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟
مرد می گوید من خوابیده بودم
.
خان می گوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟
مرد در این لحظه پاسخی می دهد آن چنان که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود.

مرد می گوید : چون فکر می کردم تو بیداری من خوابیده بودم
!!! اگر میدانستم تو خوابی من هر گز نمی خوابیدم
خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند. ...


مردی داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت: اگر یک قدم دیگه جلو بروی کشته می شوی.. مرد ایستاد و در همان لحظه آجری از بالا افتاد جلوی پایش. مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرش را نگاه کرد اما کسی را ندید.
بهر حال نجات پیدا کرده بود و به راهش ادامه داد. به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشود باز همان صدا گفت : بایست مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعتی عجیب از کنارش رد شد. بازهم نجات پیدا کرده بود.
مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد : من فرشته نگهبان تو هستم .
مرد فکری کرد و گفت : اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم کدام گوری بودی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مشخصات مدیر وبلاگ
لوگوی وبلاگ

بایگانی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
دسته بندی موضوعی
جنگ ، انتخابات ، اینجا ، باز باران ، باز هم پراید ، بز درون ، بستنی ، بگذر از نی،من حکایت میکنم ، بوگاتی ، پایان ریاست جمهوری احمدی نژاد ، پراید ، پرایدو ، پیرمرد ، ترانه خوشه ای ، تهران ، جایزه صلح نوبل ، 405 ، اخطاریه ، از فرصت ها استفاده کنید! ، ازدواج من ، اسکندرمقدونی ، جک ، چلو کباب ، چند نکته ظریف ، چنگیزخان ، خاطرات جبهه ، خاطرات خواستگاری ، خاطرات روزانه ، خاطرات شاه ، خاطرات هاشمی ، خداوند خر را آفرید ، خداوندا ، خدایا شکر ، خدمتگذار ، خر شیطون ، خمس و زکات و برنج محسن ، خواستگاری ، خودرو وطنی ، خودروساز دولتی ، داستان مجسمه ، داستان همکلاسی ، در یخچال ، دزدی و خان زند ، دستاوردهای ، دولت ، دیو گرانی ، رئیس جمهور ، رئیس جمهور سابق ، راه ، روزگار نامراد ، روزنامه نگاران منتقد دولت عقده ای هستند !!! ، ریاست جمهوری ، ریاضیات فریبنده!!! ، زن مرد الاغ !!!!!!!!!!!!! ، زنها ، ساقی کوثر ، سایپا مطمئن ، سایپا نامطمئن ، سخنگوی دولت ، سخنی از علی ، سفره خالی ، شاکیان موسوی ، شعر انتظار کنونی ما!!!!!!! ، شیرینی ، شیشه ی نازک تنهایی من (سهراب علاف) ، طنز سیاسی ، طنز سیاسی 1389 ، طنز فرشته نگهبان ، عاقبت درس نخواندن ، عشق و پراید ، عموسبزی ، عید غدیر امیر المومنین ، غرور - دروغ - عشق ، فحش ، فرق بین ... ، فروشنده جوان ، فهمیدن تو..... ، قاچاق فروشی ملا نصرالدین ، قضیه ابن ملجم ، قیمت گذاری خودرو ، کریستف کلمب ، کل کل شاعرانه ، گرون ترین تابوت دنیا ، گشت ارشاد ، گوجه ، ما و صدا و سیما ، متلک خوشه ای ، محرم ، مزایای اینترنت کم سرعت ، من و رئیسم ، مناظره ، نشانه های زن و شوهر! ، نیو پراید ، همسر ، هوش خران ، هیچ کس تنها نیست ، و پراید ، وانت پراید ، وطن یعنی ، یا فاطمه .... ،
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 85
بازدید دیروز : 64
کل بازدید : 133063
کل یاداشته ها : 96

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ        
       
Reba.ir